• وبلاگ : lovlyworld
  • يادداشت : داستان عاشقانه
  • نظرات : 0 خصوصي ، 6 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام عززم

    ببخش ديگه نميتونم سربزنم شما هم که با تيکه هاتون مارو شرمنده ميکني ديگه.

    آ÷ خيلي زيبايي بود .قبلا خونده بودم ولي بازم برام تازگي داشت.خيلي داستان قشنگيه.

    بازم ميام.البته تو هم يه سري بزن ديگه.

    قربونت

    رضا