سفارش تبلیغ
صبا ویژن





 

 

 

 





لازم ترین دانش بر تو آن است که صلاح دینت را به تو نشان دهد و مایه تباهی اش را برایت روشن سازد . [امام علی علیه السلام]

:: خانه

:: مديريت وبلاگ

:: پست الكترونيك

:: شناسنامه

vدرباره من

lovlyworld

F . Taghavi
شب تنهائی من‏‏‍‏ بر هجوم تن دیوار اتاق میکوبد دل من تنگ دلی است که بر اندوه دلم می نالد

vلوگوي وبلاگ

lovlyworld

v لينك وبلاگ دوستان

احسان
عاشق دلباخته
حرفهای شیرین
مشکی رنگه عشقه
دلنوشته های یاسی
پویا احسانی
عاشقان دیوانه نیستند!
رویای معین
ردپای شقایق
diplomacy
یاسین
شب و تنهایی عشق

.: شهر عشق :.
امپراتوری هخامنشیان
دکتر علی حاجی ستوده

v لوگوي وبلاگ دوستان

















vمطالب قبلي

مطالب علمی
ایام خاص
اشعار زیبا
پندهای به یاد ماندنی
عاشقانه ها
خبر

vوضعيت من در ياهو

يــــاهـو

vاشتراك در خبرنامه

 

 

:: كل بازديدها: 233829

:: بازديدهاي امروز :21

:: بازديدهاي ديروز :24

::  RSS 

::  Atom 

! شعر روز

یکشنبه 86/9/18 :: ساعت 12:40 عصر

 پیر خرد یک نفس آسوده بود...
پیر خرد یک نفس آسوده بود

خلوت فرموده بود

کودک دل رفت و دو زانو نشست

مست مست

گفت :تو را فرصت تعلیم هست؟

 

گفت: هست.

 

گفت که ای خسته ترین رهنورد،

سوخته و ساخته گرم و سرد،

بر رخت از گردش ایام گرد،

چیست برازنده بالای مرد؟

 

گفت: درد.

 

گفت:چه بود ای همه دانندگی،

راست ترین راستی زندگی؟

پیر که اسرار خرد خوانده بود،

سخت در اندیشه فرو رفته بود،

ناگه از شاخه ای افتاد برگ،

 

گفت: مرگ.



  • کلمات کليدي :
  • ¤نويسنده: F . Taghavi

    ? نوشته هاي ديگران()


    ! ليست كل يادداشت هاي اين وبلاگ