سفارش تبلیغ
صبا ویژن





 

 

 

 





دانش، ره نماید و ارشاد کند و نجات بخشد و نادانی، گمراه کند و بیراهه برد و تباه گرداند . [امام علی علیه السلام]

:: خانه

:: مديريت وبلاگ

:: پست الكترونيك

:: شناسنامه

vدرباره من

lovlyworld

F . Taghavi
شب تنهائی من‏‏‍‏ بر هجوم تن دیوار اتاق میکوبد دل من تنگ دلی است که بر اندوه دلم می نالد

vلوگوي وبلاگ

lovlyworld

v لينك وبلاگ دوستان

احسان
عاشق دلباخته
حرفهای شیرین
مشکی رنگه عشقه
دلنوشته های یاسی
پویا احسانی
عاشقان دیوانه نیستند!
رویای معین
ردپای شقایق
diplomacy
یاسین
شب و تنهایی عشق

.: شهر عشق :.
امپراتوری هخامنشیان
دکتر علی حاجی ستوده

v لوگوي وبلاگ دوستان

















vمطالب قبلي

مطالب علمی
ایام خاص
اشعار زیبا
پندهای به یاد ماندنی
عاشقانه ها
خبر

vوضعيت من در ياهو

يــــاهـو

vاشتراك در خبرنامه

 

 

:: كل بازديدها: 231605

:: بازديدهاي امروز :26

:: بازديدهاي ديروز :24

::  RSS 

::  Atom 

! یادداشت روز

پنج شنبه 88/10/10 :: ساعت 12:8 عصر

         دیروز مثل بچه ای که تمنای عروسکی دارد زانو زدم اشک ریختم و با خدا رازو نیاز کردم .

خدایا من که تحمل یک قطره خون دیدن ندارم

خدایا من که حتی نمیتوانم ببینم کسی درد میکشد

خدایا من که اگر ره گذری را ببینم که روی زمین افتاده و فوت کرده تا چند روز نمیتوانم غذا بخورم

خدایا من که اگر زخم کسی را ببینم چند وقت بیمارم و حوصله ندارم کاری انجام دهم

خدایا من آیا انسان اشرف مخلوقات تو هستم یا آنکس که به راحتی به شکم زن باردار ضربه میزند ؟

خدایا من حس انسانی دارم یا آنکس که به راحتی میزند انقدر میزند تا مطمئن شود دیگر نفس آن فرد بند آمده ؟

خدایا من انسانم یا آنکس که میکشد ؟

خدایا من که این صحنه ها را دیدم نمیتوانم بخوابم آیا آنها شبها به راحتی میخوابند ؟

خدایا ............

انقدر اشک ریختم تا خوابم برد .

به نظر شما کدوم گروه مشکل دارن ما یا آنها ؟



  • کلمات کليدي :
  • ¤نويسنده: F . Taghavi

    ? نوشته هاي ديگران()


    ! ليست كل يادداشت هاي اين وبلاگ